شنبه 30 دی 1396-11:20 کد خبر:49882

بلاغ گزارش می‌دهد:

کمای 10 ساله و چشمان نگران مردم/ چه زمانی بخت این بیمار باز می‌شود؟!

پروژه‌ای که کلنگش را به نیت زدودن چهره اعتیاد از منطقه و آوردن نشاط به امت‌آباد زدند اما میان حرف و شعار فراموش شد.


خزرخبر: بلاتکلیفی‌اش از 10 سال عبور کرده، 10، 11، 12 سالی که به سرعت گذشت و اعتبارات قطره چکانی و ناچیز، توفیقی به حالش نداشت،پروژه‌ای که کلنگش را به نیت زدودن چهره اعتیاد از منطقه و آوردن نشاط به امت‌آباد زدند، اما این پروژه خوب میان حرف و شعار فراموش شد.

سالن سرد و بی‌روحی که از دیوار نویسی‌های دورش تا خس و خاشاک و تل‌های انباشته شده خاک و قفل آهنین روی دروازه‌اش، انگار حکایت مردمانش را به دوش می‌کشد" فراموش شده".

"علی" یکی از تماشاگران این وعده 10 ساله است، آفتاب سوخته و کف دستانش حکایت از درد روزگار در اوج جوانی‌اش دارد، جوشکار و چند ماهی است که برای شرکتی کار کرده و حقوقش را ندادند« بعد از خدابیامرز مهندس طاهرنژاد، دیگه هیچ مسئولی به ما سر نزد».

با تمام سختی‌های زندگی امروزی، خانه کوچک و نقلی برای خودش با هزار قرض و قوله ساخته، اطراف همین سالن: « آن موقع که هنوز ازدواج نکرده بودم و خانه پدر و مادرم بودم، اینجا زمین صاف و سبزی بود که غروب داخلش فوتبال و والیبال بازی می‌کردیم، یک روز آمدند و دیدیم می‌گویند می‌خواهند سه ساله برای ما سالن ورزشی بزنند، سه سال‌شان شد 10 سال و آخر این ساختمان نصیب‌مون شد».

هوا سرد و بارانی است و سوزدار، اما موجب نمی‌شود که وقتی "علی" از حضور خبرنگار در محل به اهالی خبر می‌دهد، آنها از درد و دل‌های‌شان بگذرند، آرام آرام هرکسی سری از پنجره بیرون می‌آورد و دردی را فریاد می‌زند، یکی از بدقولی مسئولان می‌گوید و آن یکی از دردی دیگر...

حین قدم زدن دور سالن، مادری که متوجه داستان می‌شود، با لباس سرمه‌ای گل‌داری که به تن کرده و چادر مشکی رنگ دور کمرش، با سگرمه‌های توی هم رفته‌اش از آن دور، قبل از رسیدن بین مردم درد دل را شروع می‌کند: «مسئولین هرسال می‌آیند اینجا و چهارتا عکس می‌گیرند و می‌روند، شما هم واسه همین اومدی اینجا؟ ما رو سرکار بزاری؟ عالم و آدم ما رو فراموش کردند، نزدیک انتخابات میان پیش ما، هزارتا حرف می‌زنند بعدش که رای آوردند، وقتی میریم پیششون دیگه مارو حساب نمی‌کنن، می‌شیم دباغچال، امت اباد گفتنشون هم فیلمشونه».

به در پشتی سالن که رسیدیم، دست بچه‌اش را می‌گیرد و سمت من می‌آورد، قبل از اینکه او شروع به حرف زدن کند، پسر از مادر پیشی می‌گیرد: «بقیه، سالن‌های فوتبال و والیبال تشک دارند، زمین خوب دارند، وقتی شما اینجا بازی می‌کنی بخوری زمین سریع دستت خون میاد ولی چیکار کنیم، تو مدرسه مون وقت ورزش داریم ولی هفته‌ای یک بار اونم به بزرگا میدن».

پسرک با دستانش به سوراخی که تا چند وقت پیش بود و الان نیست ‌اشاره کرد و گفت: « قبلا که در سالن بسته بود برای اینکه وارد شیم، مجبور شدیم کنار دیوار رو بکنیم و یک سوراخ ایجاد کنیم تا بریم توی سالن و بازی کنیم، اما یک مدتی شب‌ها معتاد‌ها می‌رفتند توی سالن و ما می‌ترسیدیم،برای همین همون سوراخ رو هم بستند و الان باید از محمدآقا کلید بگیریم».

با هیجان خاصی حرف‌هایش را با لحن بچگانه می‌گوید: «سالن‌هایی که بقیه می‌رن، می‌گن یه چیزی به نام کف پوش داره، وقتی می‌خوری زمین پات خون نمیاد، آقا ما اینجا می‌خوریم زمین لباسمون پاره میشه»

دردهایش را به گونه‌ای با شوق و ذوق می‌گفت که موجب تاسف دیگران و سر تکان دادن‌شان شد: «بچه‌هامون تنها خواسته‌اشون یه زمین واسه بازیه، اینو هم ازشون دریغ می‌کنند، اگه فردا این بچه رفت سمت مواد، کی جواب میده؟ بعدش میگن چرا سن اعتیاد اومده پایین؟»

نبود امیدی برای بهبود وضعیت سالن فصل مشترک نگاه‌هایی بود که شاید تنها دلخوشیشان پا به توپ شدن فرزندشان باشد، اینکه صدای شادی پسرشان را در سالنی بشنوند که 90 درصد کارش به اتمام رسیده و تنها کف پوش و ریزه کاری‌هایش مانده است.

گذر قصه پرغصه این پروژه نیمه تمام، انگار از مرز هزار و یک شب گذشته، یکی از خانم‌ها که سرش را از پنجره منزلش بیرون آورد داد می‌زند: «یک ساختمانی درست کردند و رفتند، نگهبان هم که نیست، روز و شب دختر و پسر پشت این ساختمان می‌روند و گاهی از خجالت دنبال دخترم می‌روم تا برایش اتفاقی نیفتد.

هرکاری فکر کنین آن پشت می‌کنند،می‌خرن، میفروشن و ... نمیشه همه چیز رو گفت»،پدری که او را احمدآقا صدا می‌کنند و ریش سفید محل به حساب می‌آید، می‌گوید: «۱۰ سال پیش با توجه به موقعیت حساس این منطقه درخواست یک محیط ورزشی را دادیم که با لطف خانواده شهید توسلی این زمین واگذار شد، مسولین می‌گفتند اینجا را سه ساله تحویل می‌دهیم اما کو؟

سه سال شد ده سال! بعد از ده سال ۸۰ ۹۰ درصدی انجام شد و بازهم بخشی از مراحل کار باقی ماند.

می‌گوید نزدیک به ۲۵۰ میلیون پول تزریق شد، اما تیکه تیکه واریز کردن‌ها باعث شد این پروژه زمین بخورد و وضعیتش این باشد.

هر روز که به منزل می‌رود باید بهانه‌ای جدید برای کم کاری مسولین به مردم بگوید: «مردم همیشه از من می‌پرسند چطور شد چی شد، چه جوابی دارم که به آنها بدهم؟»

از او می‌پرسم که از سال گذشته تا به حال چه تغییراتی ایجاد شد که با پوزخند می‌گوید: «سالن دستشویی و نرده بخش هوادار را بعد از 10 سال تازه زدند، بعد یک سال همین دو تا کار را کردند».

با همدیگر به این ساختمان 10 ،15 ساله نگاه می‌کنیم، انگار حرف‌های نیمه تمام و بغضی در خود دارد و نیمچه هویت فعلیش هم مدیون در و بلوک‌هایی است که دورش را احاطه کرده‌اند، سرد و غمگین با تیرآهن‌های زنگ زده‌اش محکم به زمین سنجاق شده است و بخشی از خاطرات دیروز و امروز اهالی شده، انگار اگر تکمیل شود، یک چیزی از دست داده‌اند...!

25 آبان سال 1395 و بعد از پیگیری‌های ممتد خبرنگاران، جلسه‌ای با حضور محمدی، معاون توسعه منابع و پشتیبانی اداره کل ورزش و جوانان مازندران، شهردار، فرماندار و رئیس شورای وقت و اعضای شورای شهر برگزار شد.

احمد امیرسلیمانی، شهردار آمل در آن جلسه متعهد شده بود که در صورت واگذاری زمین به شهرداری، آن را در 22 بهمن سال 95 تکمیل و آماده بهره برداری خواهد کرد، همچنین او در خصوص مشکلات پیش روی این زمین معتقد بود: می‌توانید این کار را رایگان به ما واگذار کنید یا مشارکتی تنظیم شود و میزان هزینه براساس نظر کارشناس تا حال مشخص که آورده اداره ورزش و جوانان این مقدار است و بخشی از اوقات بهره‌برداری در اختیار ورزش و جوانان و مابقی آن برای شهرداری باشد، راه دیگر وجود دارد که کارشناس دادگستری می‌تواند کارشناسی کند و پول را به حساب ورزش و جوانان واریز کنیم و سالن خریداری داشته باشیم.

محمدی، معاون توسعه منابع و پشتیبانی اداره کل ورزش و جوانان مازندران هم دیگر عضو این جلسه بود، او در این جلسه گفت که انتقال مالکیت در قانون پیش بینی شده است که حدود 2 ماه طول می‌کشد تا فراخوان دهیم و فرآیند لازم خود را طی کند که از آن استقبال می‌کنیم.

وی معتقد بود که می‌توان اولویت بهره‌برداری را هم به شهرداری داد و نیز می‌توان مجوزی موردی برای بهره‌برداری شهرداری صادر که بحث فروش را هم پیگیری کرد.

گفتنی است، در این جلسه که یک سال پیش در آبان سال 95 برگزار شد، مقرر شد پس از هماهنگی‌های لازم با مدیرکل ورزش و جوانان مازندران نسبت به واگذاری سالن ورزشی نیمه کاره امت آباد آمل به مجموعه شورای اسلامی‌شهر و شهرداری آمل اقدام شود، که امید می‌رود این اقدام ارزشمند در اسرع وقت صورت گیرد که راه اندازی این سالن می‌تواند اقدام شایسته‌ای در منطقه آسیب پذیر امت آباد باشد.

همچنین سال گذشته در 10 اسفند سال 1395 در زمان حضور وزیر ورزش و جوانان، یوسفیان ملا خبر از تخصیص اعتبار مورد نیاز برای اتمام این پروژه و افتتاح آن در سال 1396 را داده بود.

اما با وجود تمام صحبت‌های فوق، بعد از گذشت یک سال از این جلسات اما هیچگونه تغییری در آن رویت نشد،برآن شدیم تا نزد رئیس ورزش و جوانان شهرستان آمل برویم تا نظر وی را در خصوص عدم افتتاح این پروژه و دلیل تحقق نیافتن تمام وعده‌ها جویا شویم.

ناصر نصری در این‌باره به خبرنگار ما گفت: اداره ورزش و جوانان آمل بودجه کافی برای اتمام این پروژه را ندارد و سال‌هاست که منتظر تخصیص بودجه‌هایی هستیم که هرساله به نحوی تصویب می‌شود، اما به این پروژه نمی‌رسد.

وی با بیان اینکه بحث این سالن در تمام جلسات شورای هماهنگی موادمخدر و شورای فرهنگی مطرح می‌شود، تصریح کرد: استانداران گذشته و فعلی و معاونان آنها از این پروژه آگاه هستند، اما تا به حال با اعتبارات قطره چکانی توفیقی به حالش نشده است.

رئیس ورزش و جوانان شهرستان آمل، افزود: هر زمان که مدیران استانی و کشوری را در جلسات مختلف می‌بینیم این سالن را به آنها تاکید می‌کنم که بنا به پیگیری‌های ممتد و آخرین خبری که به گوش‌مان رسیده مبلغ 300 میلیون تومان از محل ارزش افزوده مصوب و تا پایان سال برای سالن امت اباد تخصیص داده خواهد شد.

نصری به دلایل عدم واگذاری زمین به شهرداری اشاره کرد و گفت: سه روش برای واگذاری وجود داشت، نخست ماده 27 بود که طبق آن شهرداری موظف بود هرچه دولت تا به حال هزینه کرده، پرداخت کند و مابقی پروژه را برعهده بگیرد، روش دوم ماده 88 مزایده سالن و روش سوم هم این بود که اگر به طور مثال 200 میلیون تومان برای اتمام پروژه نیاز است شهرداری این هزینه را متقبل شود و در ازای آن تا مدت زمان بازگشت پول به شهرداری اجاره داده شود که دستگاه‌های ذی‌ربط و شهرداری به توافق نرسیدند.

با وجود همه این صحبت‌ها مردم این منطقه منتظر اتمام پروژه سالن ورزشی هستند و امیدواریم وعده مسئولان عملی شود و هرچه سریع‌تر انتظار 10 ساله اهالی این منطقه به پایان برسد.