پنجشنبه 13 مهر 1396-9:38 کد خبر:46050
خبرگزاری تسنیم گزارش می دهد:
نگاه ناعادلانه مسئولان ملی به ورزش مازندران
با وجود اینکه مازندران از استانهای مهد قهرمانی و پهلوانی کشور بوده ولی نگاه مسئولان ورزش کشورمان نسبت به مازندران عادلانه نبوده است.
خزرخبر: همه رجال سیاسی، اجتماعی اقتصادی و مذهبی کشورمان همواره معتقد بوده و هستند که جامعه ورزشی مازندران بار سنگین کسب افتخارات کشورمان در میادین بین المللی، آسیایی، جهانی والمپیک را بدوش میکشد.
مازندران به تنهایی به اندازه چند کشور در المپیک مدال آور بوده و آیا سکانداران ورزش در رژیم گذشته و بعد از پیروزی انقلاب دین خود را به مازندران قهرمان پرور ادا کردند.
در شعار روسای جمهور در ادوار مختلف، مازندران را گل سرسبد ورزش کشور و دیار قهرمانان و پایتخت کشتی کشور می دانستند، برخی از روسای جمهورها مدعی بودند که مفتخر هستند که از آنها به عنوان شهروند افتخاری مازندران یاد کنند، اما شرح وظایف دولتها در برابر ورزش مازندران چه بوده و چه خدماتی در اجرای پروژههای عمرانی و احداث مجموعههای بزرگ ورزشی و سالنهای استاندارد داشتند.
در دولتهای قبل قول احداث مجموعههای بزرگ ورزشی در ساری و بابل داده شد و احداث هتل بزرگ ورزشی در جویبار، بازسازی ورزشگاه شهید متقی و صدها شعار بدون عمل، با صراحت اعلام می کنم در این استان حتی یک ورزشگاه استاندارد که بتواند میزبان مسابقات سالنی یا میدانی در سطح پیکارهای بین المللی، آسیایی و جهانی باشد را نداریم.
مازندران در کشتی آزاد و فرنگی سرآمد کشور است اما حتی یک خانه کشتی مجهز و سالنی بزرگ که بتوان میزبان مسابقات بین المللی باشد را نداریم.
در وزنهبرداری قهرمانان جهان و المپیک و آسیا را داریم دریغ از یک سالن اختصاصی وزنهبرداری با تجهیزات استاندارد و در شمشیربازی نفرات شاخص و افتخارآفرین در اختیار داریم، اما حتی یک سالن اختصاصی با امکانات مناسب بین المللی نداریم و در تنیس روی میز برترین نفرات تیم ملی در المپیک و آسیا و جهان از مازندران هستند که دریغ از یک سالن یا خانه پینگ پنگ و در شطرنج نیز نفرات اول نونهالان و نوجوانان و جوانان مازندرانی هستند.
براستی خانه شطرنج استان کجاست؟ این موضوع برای تکواندو نیز صدق میکند و در این رشته یکی از ضرابخانههای تیم ملی و قهرمان جهان و آسیا داریم اما مکانی که بتوان متمرکز در آن به فعالیت در این رشته پرداخت وجود ندارد.
در ژیمناستیک ملی پوشان صاحبنامی داریم و دریغ از امکانات استاندارد که بیان همه این موارد و عوامل موجب شد که سال گذشته یک ملی پوش ساروی در حین تمرینات به علت عدم وجود ابزار یا تجهیزات استاندارد دچار حادثه و مرگ مغزی شود.
در دو و میدانی متأسفانه ورزشکاران ما خانه به دوش هستند و تشک پاره پاره پرش ارتقاع و چاله مخروبه ورزشگاه شهید متقی و پیست تارتان تکه شده عاملی شد که دوندگان مازندرانی خانه به دوش برای تمرینات از این شهر به آن شهر عزیمت کنند!
در استخرها و ورزش آبی قهرمانان این رشته جایگاهی برای تمرینات ندارند،در والیبال بهترین ملی پوشان تیم ملی مازندرانی هستند اما آیا حتی یک سالن مخصوص و کانون مجهز والیبال داریم؟
اکثر سالنهای ورزشی احداث شده در حد یک انبار یا سوله است و جایگاه مناسبی برای تماشاگران نداشته و استاندارد لازم برای برگزاری مسابقات ورزشی در آن لحاظ نشده است و مسئولان ورزش کشورمان با این تفاسیر چه ادعایی برای توجه به ورزش استان میتوانند داشته باشند ؟!
با عرض پوزش از همه مدیران کل طول تاریخ ورزش مازندران چه قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، 85 درصد غیرورزشی و مدیریت یکبار مصرف در مسئولیت برای اداره ورزش استان بوده و قبل از حضور در مدیریت ورزش مازندران و بعد از اتمام مسئولیت، جایگاهی در مسئولیتهای ورزشی نداشته اند !
این تحلیل حاکی است نمایندگان مجلس نیز در همه ادوار خدمتی به جذب اعتبارات و تهیه امکانات ورزشی برای مازندران نداشته و امکانات ورزشی استانهایی همچون تهران، اصفهان، آذربایجان، شیراز، خراسان و سایر استانها قابل قیاس با استانی همچون مازندران نیست.
در استانهای ذکر شده به قدری امکانات ورزشی مجهز و استاندارد وجود دارد که این استانها به سهولت میتوانند میزبان مسابقات بینالمللی، آسیایی و حتی جهانی باشند اما در مازندران برای میزبانی از مسابقات کشوری، با مشکلات زیادی مواجه میشویم.
در بحث بودجه با صراحت باید اعلام داشت که بودجه یک تیم ورزشی در اصفهان که اعتبارات آن از دولت تأمین میشود چند برابر کل اعتبارات مالی جاری و عمرانی اداره کل ورزش و جوانان مازندران است و این داستان برای استانهایی همچون خوزستان و آذربایجان شرقی نیز مصداق دارد که از توانمندی مالی خوبی برای تجهیز ورزش خود به زیرساختهای مدرن و به روز ورزشی بهرهمند هستند.
باید اذعان داشت شرایط اقلیمی و آب و هوایی مازندران برای برگزاری اردوهای تیم های ملی در رشتههای مختلف مهیا است و اگر مسئولان ورزش کشورمان کمپ تمرینی تیم ملی را در مازندران بنا میکردند لازم نبود تیمهای ورزشی لیگ برتر ما در کشورهای ترکیه، حوزه عربی خلیج فارس و یا کشورهایی که آب و هوای مشابه کشورمان را دارند، اردو بزنند و اعتبارات مالی کشورمان به سایر کشورها تزریق شود.
البته در حوزه مدیریت کل ورزش کشورمان باید اعتراف تلخی کنیم که بیش از 98 درصد افرادی که بعد از انقلاب اسلامی سکان هدایت ورزش را بر عهده گرفته اند، غیرورزشی و یکبارمصرف بوده اند و اعتبارات و امکانات ورزش کشورمان برای بسیاری از مدیران مبتدی به آزمایشگاه و آموزشگاه مدیرسازی تبدیل شده است.
اعتقاد بر این است اصل انتخابات و انتصابات در مدیریت ورزش کشورمان بر مبنای عوامل سیاسی متمرکز بوده و تخصص و تعهد جایگاهی در تعیین مدیران ورزشی ندارد و این موضوع از آن جهت قابل اثبات است که همه افرادی که مسئولیت ورزش کشورمان را چند سال عهده دار بودند که قبل وبعد از آن در حوزه ورزش کار نکرده اند.
این موضوع خود حکایت از آن دارد که دولتها اعتقادی به ورزش علمی و مدیریت علمی داشته اند اما ظلمی که به ورزش مازندران شده میتواند ره آورد این فرآیند مدیریتی در ورزش کشورمان باشد.
در شرایط کنونی اکثر هیئتهای ورزشی دچار بحرانهای شدید مالی و کمبود امکانات و اعتبارات هستند و اداره کل ورزش و جوانان مازندران توان پرداخت حق و حقوق کارکنان اداری هیئتها را ندارد و همه روسای هیئتهای ورزشی از محل اعتبارات شخصی خود هزینه را تأمین میکنند. در این شرایط اداره کل ورزش و جوانان مازندران نمیتواند از هیئتها طرح و برنامه بخواهد زیرا اعتباری برای اجرای طرحهای مورد نظر وجود ندارد!
نگارنده با علم شناخت از مدیرکل ورزش و جوانان مازندران، اظهار میدارد که حبیب حسین زادگان در بدترین شرایط اقتصادی کشور و دولت، مدیریت ورزش استان را قبول کرد و زحمات زیادی متحمل شده و منادی وحدت برای پیشرفت ورزش استان، همچنین برای شکوفایی استعدادهای ورزشی شده اما باید فکری اساسی برای پایان مظلومیتهای ورزشی مازندران شود.
براستی تا به کی باید شاهد مهاجرت قهرمانان این دیار به استانهای دیگر باشیم آیا این موضوع زنگ خطر برای ورزش استان نیست ؟
موضوع هنگامی وخیم تر میشود که بسیاری از نونهالان و نوجوانان و جوانان مازندرانی به استانهای دیگر کوچ میکنند تا شاید با جذب در باشگاههای ورزشی بتوانند هزینههای تمرینات خود را تأمین کنند و خطرات فرهنگی و اجتماعی کوچ نسل پایه ما به استانهای دیگر برهیچ کسی پوشیده نیست.
این فرزندان مازندران قبل از آنکه به دنبال صید مدال و احکام ورزشی باشند احتیاج مبرم به کانون گرم خانواده دارند اما سخن پایانی بنده خطاب به مسئولان استان است که باید به فکر تغییر دیدگاه مسئولان ورزشی کشورمان نسبت به مازندران باشند و این چشمه نیاز به لایروبی اساسی دارد.
انتظار میرود با تدابیر لازم، اعتبارات مناسب در اختیار هیئتهای ورزشی قرار بگیرد تا آنها بتوانند طرحها و برنامههای آموزشی و مسابقات خودشان را به نحوی مطلوب برگزار کنند.
باید از وجود مربیان سازنده و پرتلاش استان بیشتر استفاده شود در سویی دیگر نمایندگان مجلس، استاندارمازندران، مدیران کل دستگاههای اجرایی برای خدمت به ورزش آستین همت بالا بزنند و شخص استاندار به جای اینکه به دنبال برگزاری شورای ورزشی در استانداری و ادارات باشد، بیایند شورای عالی ورزشی استان را ساماندهی و اقدامات عملیاتی را برای توسعه زیرساختهای ورزشی اعمال کنند.
اگر انقلابی در ورزش مازندران ایجاد نشود قطعاً شاهد ایجاد فضای یأس و ناامیدی در ورزش این دیار خواهیم بود و ساختارسازی فضایی مفرح برای توسعه ورزش در تمامی سطوح و رشتهها، عزمی همگانی در نزد مسئولان را می طلبد و بس ...