چهارشنبه 17 شهريور 1395-9:1 کد خبر:31886
بعد از دو ماه سکوت:
اعتراف پرستار حسود مازندرانی به قتل بردیا
زن پرستار که پسر پنج ساله کارفرمایش را قربانی حسادت و تنفر کرده بود، بعد از دو ماه سکوت به این جنایت اعتراف کرد.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از تیتر امروز، بردیای پنج ساله نهم تیر امسال از خانهشان در یکی از محلههای روستایی کلاردشت خارج شد و بازنگشت.
خانوادهاش با طولانی شدن غیبت پسربچه با حضور در پلیس آگاهی شهر کلاردشت استان مازندران، گم شدن او را گزارش کردند اما با گذشت 18 ساعت از این ماجرا، جسد او در نزدیکی رودخانه سردآبرود در غرب مازندران با دست و پای بسته داخل کیسهای پلاستیکی کشف شد، پزشک جنایی با بررسی جسد اعلام کرد چند ساعت از قتل میگذرد و علت مرگ خفگی است.
با کشف این جسد، ماموران به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند که معلوم شد آنها با چند نفر اختلاف خانوادگی داشتهاند، این افراد به عنوان مظنونان پرونده به پلیس آگاهی فراخوانده شدند اما دلیلی برای اثبات قتل توسط آنها به دست نیامد.
در ادامه تحقیقات، ماموران به پرستار مادربزرگ بردیا مشکوک شدند، یک هفته بعد از این ماجرا، زن پرستار بازداشت و در پلیس آگاهی بازجویی شد اما ارتکاب قتل را انکار کرد.
ماموران در این باره به تحقیقات خود ادامه داده و سرانجام اطلاع یافتند او نیمهشب در حالی که بسته سیاهرنگی زیرچادرش داشته، به طرف رودخانه میرفته که همسایهها او را مشاهده کردهاند و وی مدعی شده کیسه زباله است.
در ادامه ماموران با بازرسی خانه او، لباسی با لکههای خون کشف کردند، با آزمایش لکههای خون مشخص شد این لکهها با گروه خونی مقتول مطابقت دارد، همین سرنخ گره کور پرونده را باز کرد و با گذشت دو ماه از دستگیری این پرستار زن، او راز قتل بردیا را فاش کرد.
زن متهم به قتل درباره انگیزهاش از این جنایت به پلیس گفت: من برای پرستاری از مادربزرگ بردیا به خانهشان میرفتم، آنها وضع مالی خوبی داشتند و خانواده ما بسیار فقیر بود و نمیتوانستم آنچه پسرم از من میخواست، برایش فراهم کنم،بردیا همه چیز در زندگیاش داشت و حتی به کلاس ورزش میرفت اما فرزندم با توجه به علاقهای که به ورزش داشت، به خاطر فقر مالی من حسرت میخورد.
بردیا پسر پرجنب و جوشی بود و همیشه با سر و صدا و بازیهایش در حیاط خانه مرا اذیت میکرد، از این وضع خسته شده بودم و به زندگیشان حسادت میکردم،سرانجام تصمیم به قتل بردیا گرفتم، روز حادثه او را به انباری کشاندم و هولش دادم که پس از برخورد به چارچوب فلزی در، کف انباری افتاد، بعد با روسریام خفهاش کرده و با همان دست و پایش را بستم و به خانهام بردم،لباسهای خونیام را عوض کردم، نیمهشب جسد بردیا را در کیسهای گذاشتم و به رودخانه انداختم.
احمدرضا رستمی، رئیس پلیس آگاهی استان مازندران در این باره گفت: با دستورات ویژه سیدمحمود میرفیضی ، فرمانده انتظامی استان مازندران تحقیقات شبانهروزی پلیس آگاهی کلاردشت برای رازگشایی از این جنایت آغاز و سرانجام این پرونده کشف شد.