سه شنبه 15 دی 1394-23:22 کد خبر:18281
به جان خریدن اَخم و تَخم برای روزی حلال:
از نغمههای دردآلود حین کار تا کارکردن مردانه؛ زنان باغ
صدای نغمههای بانوان محلی نیز در حین چیدن مرکبات منظره زیبایی را برایم رقم میزند؛ اما این نغمههای دردآلود است و با وجود سرمای استخوانسوز، آنها همچنان مشغول کارند.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از فارس، وقتی صحبت از کسب و کار، تامین مخارج زندگی میشود نگاهها به سمت و سوی مردها معطوف میشود، ولی در این گزارش نگاه ما به سمت بانوانی است که مردانه در عرصه تولید محصولات کشاورزی کار میکنند، ولی کمتر دیده میشوند.
*بانوانی کاری که کسی سراغ آنها را نمیگیرند
مشکل این بانوان نه تنها دیده شدن آنهاست، بلکه عدم برخورداری از حقوق اجتماعی و استفاده از مزایایی قانون کسب و کار کشور است.
برای بررسی بیشتر این موضوع و اینکه آیا واقعا قانون کار و یا تشکلی برای دفاع از حقوق بانوان در استانهای شمالی وجود دارد، به سراغ چند نفر از فعالان این حوزه میرویم.
برای مصاحبه با آنها باید صبح زود، زودتر از خروسخوان از خواب بیدار شوی، چون آنها برای حضور در محیط کار در برخی مواقع قبل از اذان صبح باید سوار اتومبیل شوند.
وقتی صحبت از اتومبیل میشود، اگر کسی که نسبت به برداشت مرکبات آشنایی نداشته باشد، احساس میکند که این بانوان برای حضور در محیط کار دستکم سوار مینیبوس و یا ماشینسواری میشوند!
*تردد با نیسان برای رفتن به باغ
نه از این خبرها نیست، اتومبیلی که برای انتقال بانوان به محیط کار در نظر گرفته میشود، نیسان و یا پیکان بار است.
تنها زحمتی که برداشتکنندگان مرکبات به خود میدهند، استفاده از چادر ماشین است که در برخی مواقع این چادرها پاره هستند.
در نظر بگیرید صبح زود فصل زمستان سوار بر اتومبیل وانت قرار است که از ساعت پنج صبح یک مسیر چند کیلومتری را در جاده بین شهری و بعد از آن هم در یک جاده خاکی برای رسیدن به محیط کار تردد کنید!
این بخشی از مشکلات کارگران باغ که بیشتر آنها را بانوان تشکیل میدهند است.
خانم مریم رسولی که چند سالی است برای تامین معاش زندگی خویش مجبور است زمستانها در باغ مرکبات، بعد از برداشت مرکبات در واحدهای سورتینگ و نیز فصل بهار و تابستان در اراضی شالیزاری کار کند، درباره مشقتهای این شغل و کمبودها و نارساییهایی که وجود دارد صحبت کند.
خانم رسولی اینگونه شروع میکند که 10 سال است در اراضی باغی و شالیزاری مشغول کارم، برای تامین هزینه زندگی به ناچار باید کمک کار شوهرم باشم.
*به جان خریدن اَخم و تَخم برای روزی حلال
وی با بیان اینکه با داشتن چند دختر بزرگ که دو تای آنها دم بخت هستند نیاز است که با همسرم کار کنم، میگوید: از قبل هم برای تامین مخارج مدرسه و نیز خرید خانه مجبور به کار در اراضی باغی بودم؛ زمان حضور در محیط کار زمان حرکت ما بستگی به دوری و نزدیکی باغی که قرار است مرکبات برداشت شود، دارد.
این بانوی مازندرانی در این زمینه ادامه میدهد: برخی مواقع مجبور هستیم برای برداشت مرکبات از ساری به روستاهای اطراف برویم و یا گاهی به ناچار در قائمشهر، میاندرود و حتی روستاهای اطراف میاندرود مراجعه کنیم.
از خانم رسولی میپرسم که چگونه از طرف کارفرما برای کار فراخوانده میشوید، گفت: به دلیل فعالیت طولانیمدت در این شغل کارفرماهایی که در تولید مرکبات فعال هستند، ما را میشناسند.
وی ادامه داد: یک نفر از بانوان به عنوان سرکارگر با ما در ارتباط هست و موقع برداشت مرکبات زمینهسازی و امکان انتقال ما به محیط کار را فراهم میکند.
رسولی یادآور شد: سرکارگر در پایان روز چند درصد از دستمزد کارگران را برای این هماهنگی و اقداماتی که برای کارفرما انجام میدهد، از ما دریافت میکند و همچنین کارفرما نیز به ازای هر کارگر مبلغ اضافهتر از دستمزد به سرکارگر که خود نیز با ما در محل کار فعالیت میکند پرداخت میکند، البته سرکارگر بیشتر کار پخت و پز و نیز هماهنگی و تقسیم کارگران را برعهده دارد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا در این مدت مسئولی و یا ناظر برای روند نحوه انتقال شما و یا حتی نحوه دریافت دستمزد و یا تعین زمان کار به محل کار شما مراجعه نکرد، گفت: مسئول؟!
ما در طول این مدت جز سرما هوای، دو وعده غذا و یک وعده چای بعدازظهر و نیز کارفرماهایی که سالانه تغییر میکنند، ماشین نیسان، جعبههای رنگارنگ پرتقال و یا نارنگی، بارش شدید باران و گاهی اَخم و تَخم صاحب باغ و یا صاحب بار و نیز سرکارگری که ناچار است رضایت کارفرما را جلب کند، چیزی ندیدیم.
تازه مگر اصلا مسئول و یا ارگانی برای رسیدگی به امور کارگران باغ به ویژه زنان هم هست؟!
صدای نغمههای بانوان محلی نیز در حین چیدن مرکبات با شبنمهای نشسته بر روی تکتک میوهها منظرهای زیبایی را برایم رقم میزند؛ اما این نغمههای دردآور است و شبنم روی مرکبات نیز موجب میشود سرمای استخوانسوز بامداد زمستانی دستان زنانی که دیگر زمخت شده است را به درد بیاورد، اما آنها همچنان مشغول کارند.
*منوی غذای 10 ساله بدون تغییر
یکی دیگر از بانوان بارچین وقتی میبیند در حال صحبت مینویسم با همان لهجه محلی مازندرانی و چادری که به کمرش بسته شده است به کمک همکارش برای صحبت کردن میآید و میگوید: مدت 10 سال است که وعده غذایی ما در صبحانه حلوا شکری و ناهار خوارک لوبیا به همراه چای هست و اگر کارفرما دلش به حال ما بسوزد، عصرها یک چای هم به ما میدهد، البته این هم بستگی به وضعیت هوا و برداشت به موقع مرکبات دارد.
او که خودش را حلیمه معرفی میکند، ادامه میدهد: کارفرما از ابتدای صبح برای تکمیل ظرفیت یک کامیون یا یک خاور و حتی یک نیسان مرکبات برنامهریزی میکند و برخی مواقع کمتر از نیاز خودش کارگر میگیرد و تا غروب باید به اندازه برنامهریزی کارفرما مرکبات برداشت شود، شانس ما اگر هوا مناسب باشد و کارگران همراهی کنند در موعد مقرر مرکبات برداشته میشود، در غیر این صورت ساعت کار نداریم.
*پایان ساعت کار در صورت پرشدن ماشین
این بانوی مازندرانی با بیان اینکه ساعت خاص کاری برای ما وجود ندارد، خاطرنشان کرد: ساعت کار ما زمانی تمام میشود که مرکبات مورد نیاز کارفرما برداشته شود، برای برگشت به منزل هم عصرها با همان ماشینی که صبح برای حضور در محل کار منتقل شدیم، با بدنی خسته و کوفته و گاهی هم با لباس خیسشده از باران به خانه بازمیگردیم.
دیگر از مشکلاتی که ممکن است در منزل داشته باشد، نپرسیدم و سکوت اختیار کردم، درباره مخاطراتی که ممکن است در حین انتقال به محل کار برای آنها به وجود بیاید دیگر از او سوالی نکردم؛ اما در سالجاری فقط در مورد تصادف در مازندران که رسانهای شد، 10 نفر از کارگران باغ استان در حین برگشت از محل کار دچار سانحه شدند.
*مسئولی که در جریان مشکلات بود
مجید بهادری معاون ترویج سازمان جهاد کشاورزی مازندران که بیشتر در جریان فعالیت بانوان باغ در مازندران قرار دارد نیز به مشکلات مطرح شده درباره زنان باغ اظهار کرد: زنان باغ دو دسته هستند.
وی با اشاره به اینکه تعدادی از بانوان علاقهمند به فعالیت در این بخش هستند و خودشان باغدار هستند ولی برخی از بانوان اگر به فعالیت باغداری و زمان برداشت محصول کار نکنند اقتصاد خانواده آنها دچار اختلال میشود، اضافه کرد: فعالیت باغداری در مازندران از اردیبهشت ماه با برداشت هلو شروع شده و تا اسفنده ماه ادامه مییابد.
*باغچینی شغلی اختصاصی بانوان در مازندران
معاون ترویج سازمان جهاد کشاورزی مازندران با بیان اینکه بیشتر اشتغال در باغ مربوط به بانوان است و بیش از 70 درصد شاغلان باغ در استان را بانوان تشکیل میدهند که بیشتر آنها اقشار ضعیف هستند، ادامه داد: برخی از بانوان شاغل در باغ با وجود داشتن زمین به دلیل جمعیت بالا مجبور هستند که در باغ کار کنند.
وی با اعلام اینکه بیشتر افرادی که در باغ کار میکنند به این پول احتیاج دارند، گفت: این افراد به دلیل اینکه دوست ندارند دست پیش کسی دراز کنند، سختیهای کار باغ را به جان میخرند، افراد آبرومندی هستند که در خانواده پرجمعیت زندگی میکنند، ولی دغدغه معیشت خودشان و خانواده را دارند.
مدیر هماهنگی سازمان جهاد کشاورزی مازندران در پاسخ به این سئوال که چرا 70 درصد از فعالان در زمینهای کشاورزی را بانوان تشکیل میدهند، افزود: بانوان در کار صادقتر هستند و از طرفی هزینه دستمزد آنها نسبت به مردها کمتر است و بیشتر دوست دارند کارشان را به نحو مناسب انجام دهند.
*زنان باغ کمتر حمایت میشوند
وی در پاسخ به سئوالی که آیا ارگانی هست که پیگیر مطالبات بانوان در این زمینه باشد، اضافه کرد: تاکنون کمتر ارگانی در این زمینه ورود پیدا کرد و زنان باغ کمتر در این زمینه حمایت میشوند، زنان باغ نه بیمه دارند و نه تشکلی که بخواهد از آنها حمایت کنند و از امکانات و خدمات تسهیلاتی خاصی برخوردار نیستند.
بهادری در ادامه از اجرای طرح بیمه روستایی و عشایری در برخی از استانهای کشور از جمله مازندران نیز خبر داد و یادآور شد: این طرح چند سالی است که در کشور اجرا میشود و در حال حاضر نیز فضا برای اجرای این طرح نیز آماده است.
*کار 10 ساعته و تحمل 2 ساعت رفتو آمد
وی درباره ساعت کار بانوان باغ و اراضی کشاورزی نیز گفت: ساعت کار مشخصی تعریف نشده، بیش از 10 ساعت کار برای این بانوان برنامهریزی میشود و این مدت زمان غیر از زمان چند ساعتهای است که برای اعزام به محل کار باید طی کنند، برخی مواقع حدود دو ساعت زمان میبرد که بانوان به محل کار خود برسند.
به پرتقال و نارنگی که جلویم چیده بود، عمیقتر نگاه کردم که در پس هر نارنگی و پرتقالی غیر از نعمتی که خداوند برای ما خلق کرده چه رنجها و مشقتهای نهفته است، با خود فکر کردم که ارگانهایی مانند امور بانوان، تشکلهای کارگری، اداره کل کار و امور اجتماعی و غیره در موقع ارائه گزارش عملکرد هر کدام مثنوی هفتاد مِن میسرایند ولی بانوان باغ این همه مشکلات که به گوشهای از آنها اشاره شد مواجه هستند؛ ولی باز هم سختی را بهجان میخرند تا بتوانند باری از دوش زندگی بردارند و یا فرزندی لنگ جهیزیه و شهریه دانشگاهش نماند...