سه شنبه 11 آبان 1395-9:44 کد خبر:32574
كوروش غفاري چراتي/کارشناس رسانه ای:
دوکلمه حرف حساب با «حاجی دلاور» دیروز و «دکتر بزرگ نیا» امروز...؟!
مدتی قبل شماری از اصحاب رسانه حسب وظیفه، انتقاداتی را بر کیفیت مدیریت گردشگری استان وارد دانستند و در کمال تاسف مشاهده کردیم جناب مدیرکل سخت برآشفت.
خزرتیترخبر:یکی از آفتهای مدیریت در دوران ما خودشیفتگی افراد پس از انتصاب در مناصب مدیریتی است، لذت جلوس بر کرسی مدیریت و امرونهی کردن به زیر دستان و مهمتر از همه تیمارداری چابلوسانه اطرافیان نان به نرخ روز خور آنقدر به برخی ها می چسبد که نه تنها هویت و اصالت خود را تغییر می دهند بلکه حاضرند به هرکاری دست بزنند تا از کرسی مدیریت جدا نشوند.
شاید بعضی اوقات با خود می اندیشند که آنها مادرزاد مدیر به دنیا آمده اند و لاجرم فقط باید مدیر از دنیا بروند، شاید با رزومه جعلی ای که در این جهان برای خود رقم زده اند و عده ای را به قول معروف فیلم کرده اند بتوانند در آن دنیا هم جایی برای خود مهیا کنند.
اینگونه افراد که عموما دیگران را بی سواد و کم تخصص می دانند و از هر انتقاد کوچکی سخت برآشفته می شوند در اطراف ما کم نیستند و مخصوصا در این دوران بلبشوی مدرک و رزومه های جعلی و مهمتر از همه سینه زدن پای علم و کتل احزاب و سیاسیون چپ و راست و میانه می توان شمار کثیری از اینگونه افراد را دید.
بگذریم... تا اینجای مطلب فقط یک مقدمه کلی بود برای روشن شدن اذهان مخاطبین و منظور خاصی در آن نبود! اما از اینجا به بعد روی سخنم با جناب حاج دلاور بزرگ نیا،مدیرکل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان مازندران است. مدیرکلی که دست کم بسیاری از اهالی رسانه و مطبوعات (به درست یا غلط) او را اندکی روشنفکر ، اهل تعامل و نقد آزادانه و جریان آزاد اطلاعات و دو جین صفات اطو کشیده و پرطمطراق به یادگار مانده عهد اصلاحات می شناسند و یا لااقل خودش تلاش کرده تا اینگونه اورا بشناسند، و شاید هم این تفکر از الزامات مدیریت او بر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در زمان نه چندان دور بوده است.
در هر صورت ایشان به عنوان فردی که تا همین چند سال پیش همگان او را «حاجی دلاور» خطاب می کردند امروز با عنوان «دکتر بزرگ نیا» در منصب مدیرکل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان مازندران حضور دارد!
لازم است بدانیم ایشان براساس اطلاعات موثق مدرک دکترای تاریخ را از دانشگاهی در کشور فارسی زبان تاجیکستان دریافت نموده است تا از غافله مدیرانی که همانند او مدارک دکترای شان را از کشورهای آسیای میانه دریافت نمودند عقب نماند!
کشورهایی که به اعتقاد و باور بسیاری از مردم و بر اساس اعلام مسئولان وزارت علوم ،جایگاه علمی مراکز دانشگاهی شان به هیچ رو در حد و اندازه مراکز علمی کشورمان نبوده و نیست.
به هر حال کالبد شکافی این مسئله از حوصله این بحث خارج است و انشا اله در مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت.
اما آنچه که مسلم است مدارک دکترای اینگونه که در افواء عمومی به مدارک ناپلئونی معروف هستند در شان و تراز مدیران جامعه ما نیستند و به نظر می رسد عنوان «حاجی» پیشوند خوب و شایسته ای برای این افراد است تا عنوان پر طمطراق «دکتر»!
به هرتقدیر مدتی است که شماری از اصحاب رسانه حسب وظیفه و رسالت رسانه ای خویش و از منظر دلسوزی، انتقاداتی را بر کیفیت مدیریت حوزه گردشگری استان وارد دانستند و با هدف توجه مجموعه مدیریت استان به ضرورت استفاده بهینه از فرصتهای ارزشمند این بخش، ضمن انتقاد از عملکرد حوزه گردشگری استان ، از برخی فرصت سوزیهای موجود نیز انتقاد نمودند.
در کمال تاسف مشاهده کردیم جناب مدیرکل گردشگری استان که گویی از انتقادات اصحاب رسانه سخت برآشفته بود در گفتگو با هفته نامه «کرانه شمال» مورخ یکم آبان 95 افاضه فرمودند که«آنکه انتقاد می کند هنوز الفبای گردشگری را نمی داند»و....
اینک پرسش واضح و مبرهن از جناب بزرگ نیا این است که جنابعالی که دیگران را به نادانی الفبای گردشگری متهم می کنید، بفرمایید مفاهیم عمیق و استراتژی های پایه ای برنامه ریزی در حوزه گردشگری که امروزه به صنعتی پویا و عظیم تبدیل شده است را از کجا آموخته اید؟
چگونه به خود حق می دهید دیگران را از اظهار نظر منتقدانه در حوزه ای که تخصص آنرا دارند و دانش آموخته همین حوزه هستند برحذر دارید و شماتت کنید؟
آیا ارتباطی بین مدرک دکترای تاریخ شما و برنامه ریزی حوزه گردشگری وجود دارد که ما نمی دانیم؟!
شما که سالهای زیادی را در حوزه فرهنگ و ارشاد سپری کرده اید و ادعای مدیر فرهنگی را دارید چگونه به خود اجازه می دهید فعالان عرصه رسانه را در راستای انجام رسالت حرفه ای خود قلم می زنند نادان بدانید؟
شما که ادعای دانستن در حوزه گردشگری را دارید بفرمایید علت عقب ماندگی استان مازندران در تمامی شاخص های گردشگری چیست؟
چرا مازندران نمی تواند از داشته ها و ظرفیتهای بی نظیر حوزه گردشگری خود منتفع شود؟
چه طرحی برای توسعه گردشگری در حوزه های مختلف استان تدوین و اجرایی شده است؟
همه می دانیم پسماندها و زباله ها در کنار آماده نبودن زیرساختهای حمل و نقل مهمترین موانع توسعه گردشگری در استان مازندران است، برای حل اینگونه معظلات چه تدابیری اتخاذ شده است؟
آیا ارائه آمارهای فله ای از حضور گردشگران داخلی که شهروندان استان چیزی جز زباله و ترافیک سرسام آور از حضورشان نصیبی نبرده اند،قانع کننده است؟
چرا اغلب مناطقی که بعنوان نمونه گردشگری در قالب پروژه های سفر هیئت دولت گذشته مصوب شده اند به فراموشی سپرده شده اند؟
برای ارتقای فرهنگ گردشگری و آموزش تعامل شهروندان با گردشگران چه برنامه ای تدوین شده است؟
چرا با وجود تأثیر منفی معضل عدم امحای بهداشتی زباله بر فرآیند جلب و جذب گردشگر تاکنون اقدام مؤثری در این راستا انجام نشده است؟
برنامه راهبردی توسعه صنعت گردشگری در استان چیست و آیا ضرورتها، الزامات و محدودیت های این صنعت در قالب تحلیلی سیستمی آنالیز شده است؟
برای جلب و جذب گردشگران خارجی که بر اساس تمامی نظرسنجی ها مشتاق حضور در مازندران و استفاده از چشم اندازهای بی نظیر این استان می باشند، چه اقدام مؤثری در دستور کار قرار دارد؟
چرا مازندران با وجود سه هزار جاذبه گردشگری طبیعی و فرهنگی ، 338 کیلومتر نوار ساحلی زیبا ، گستره های وسیع و چشم نواز جنگلی و کوهستانی و بیش از 800 اثر تاریخی ثبت شده ، هنوز نتوانسته از نعمت داشته هایش به درستی منتفع شود؟
خلاصه اینکه اگر این ظرفیتهای اقتصادی در اختیار و مدیریت سایر استانها بود آیا اینگونه مورد بهره برداری قرار می گرفت؟!
در پایان ضمن تاکید مجدد بر نارکارآمدی سیاستهای اجرایی مدیریت کنونی اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان، و ضرورت تغییردر این حوزه یادآور می شوم انتقاد و تبیین فرصتها و تهدیدهای حضور مدیران در دستگاههای اجرایی ،بخش جدایی ناپذیر وظیفه رسانه ها و اصحاب جراید به عنوان رکن چهارم دموکراسی است و مدیرانی که این شرایط را برنمی تابند در حقیقت خود شیفتگی خود را به منصه ظهور می گذارند و از منظر همه مردم و فرهیختگان جامعه ، شایسته استمرار حضور در مناصب خود نیستند.