چهارشنبه 31 شهريور 1395-15:58 کد خبر:32007
اصلاح طلبان در نقطه صفر مرزی:
چرا اصلاح طلبان مازندران از تغییرات استانداری نگرانند؟/سیاست موفق فلاح در حفظ اصول سیاسی پیر مردها
آیا ابراز نگرانی اصلاح طلبان از تغییرات در مازندران را می توان نوعی سهم خواهی تعبیر کرد؟
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از وارش، آیا ابراز نگرانی اصلاح طلبان از تغییرات آخرین ماه های خدمت دولت روحانی در مازندران را می توان نوعی سهم خواهی تعبیر کرد؟
چرا اصلاح طلبان موفق نشدند علیرغم حمایت همه جانبه خود از ریاست جمهوری حسن روحانی در انتخابات گذشته به اهداف کلان خود دست یابند؟
و چرا با گذشت بیش از سه سال از آن تاریخ همچنان بر طبل نارضایتی می کوبند و هنوز به دنبال سهم خود از میزان مشارکت و تهییج افکار عمومی به سود روحانی هستند؟
واقعیت این است که در کوران انتخابات ریاست جمهوری و با افتراق پدید آمده در میان اصولگرایان فرصت مناسبی جهت عرض اندام مجدد اصلاح طلبان که به دلیل بروز برخی از مسائل کاملا به حاشیه رفته بودند پدید آمد.
نشانه ها حکایت از این داشت که فضای عمومی کشور به واسطه بعضی از اقدامات نسنجیده دولت وقت تمایل خود به اصولگرایان را تا حدودی از دست داده بود و این امر سبب شد تعدادی از خواص که تا آن زمان در حاشیه قرار داشتند به میدان بیایند و مدیریت افکار عمومی را در دست بگیرند.
در طیف اصولگرایان محمد باقر قالیباف شاخص ترین چهره برای رای آوری بود منتها به دلیل عدم اجماع با کاندیداهای دیگر نتوانست علیرغم تجربه حضور در انتخابات به هدف مورد نظر دست یابد.
در حالی که رقابت قالیباف با روحانی و عارف شانه به شانه پیش می رفت برای چلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته و به دلیل سست شدن برخی از مهمترین تکیه گاه های اجتماعی و سیاسی، اصلاح طلبان تصمیم گرفتند تا پشت سر حسن روحانی بایستند و با اینکه عارف تا آخرین لحظات در مورد اتخاذ چنین تصمیمی مردد بود در نهایت تحت تاثیر فشار افکار عمومی و دستور لیدرهای اصلاحات ، صحنه را برای روحانی خالی کرد تا وی بدون دغدغه به رقابت اصولگرایان که از گسستگی فکری شدید در رنج بودند برود.
با اعلام انصراف عارف به نفع روحانی، نیروهای ستادی و میدانی اصلاح طلب یکپارچه در خدمت روحانی قرار گرفتند در حالی که طیف وسیعی از عوامل هاشمی رفسنجانی و محافظه کاران قدیمی همه پست های مربوط به سازماندهی مردمی و تشکیلاتی را در ستاد روحانی اشغال کرده بودند.
با این اتفاق عملا نیروهای اصلاح طلب در نقش پیاده نظام و سربازان خط مقدم ظاهر شدند و ستاد فرماندهی در اختیار طیف محافظه کار و "سالخورده" حامیان رفسنجانی قرار گرفت.
پیر مردهایی که با وجود اختلاف سلیقه با اصولگرایان جدید اما همچنان به برخی از قواعد اصولگرایی پایبند بودند و به سبب فعالیت در دوران جنگ و اندک زمانی پس از آن با دید امنیتی به فضای تازه وارد شدند.
در نهایت پس از پیروزی روحانی در انتخابات و با عنایت به اینکه عملا بخش بزرگی از پیروزی حسن روحانی مدیون عملکرد اصلاح طلبان بوده است اما این جریان به اندازه اثرگذاری خود در انتخابات نتوانست به شریان های حساس مدیریتی کشور دست یابد و به سبب دور بودن از کادر رهبری ستاد روحانی به پست های درجه چندم بسنده کرد.
ستاد فرماندهی روحانی که کاملا از نقاط ضعف اصلاح طلبان آگاهی داشت به هیچ وجه حاضر نشد بیش از این امتیاز بدهد و اصلاح طلبان هم چاره ای جز پذیرش شرایط موجود نداشتند.
با در نظر گرفتن عقبه انتخابات سال نود و دو و تحلیل شرایط آن زمان به خوبی مشخص می شود که از اول هم قرار نبود نقشی بیش از "تدارکات چی" و پر کردن خیابان ها و صندوق ها به اصلاح طلبان داده شود.
با این حال عجیب است که اصلاح طلبان چنان صحبت می کنند که انگار وعده های بزرگ از روحانی و دولت نیمه محافظه کارش گرفته اند و به دلیل عدم واگذاری آن مسئولیت ها امروز در حقشان اجحاف شده است.
بسیار خام اندیشانه خواهد بود اگر فکر کنیم هسته مرکزی ستاد روحانی که از افراد سالخورده و متعلق به دوران پسا جنگ بوده است اجازه عرض اندام به اصلاح طلبان را بدهند.
به عبارتی باید گفت که آن افراد با تجربه و البته کم تحرک و ناکارآمد از لحاظ عمرانی و اقتصادی به بهترین شکل ممکن از ضعف سیاسی و اجتماعی اصلاح طلبان برای بهره برداری انتخاباتی سود بردند و با سرازیر کردن آراء سرگردان و همچنین متمایل به اصلاح طلبان به سبد روحانی، به اهداف مورد نظر خود دست یافتند.
با این نگاه، جنجالی که تعدادی از اصلاح طلبان در مورد انتصاب های اخیر ربیع فلاح در استانداری مازندران به راه انداخته اند محلی از اعراب ندارد و اتفاقا هیچ منافاتی هم با آرمانهای انتخاباتی روحانی نخواهد داشت.
از همان اول هم قرار نبود دولت روحانی دولتی اصلاح طلب باشد که اکنون انتخاب افراد منتصب به اصولگرایان خُلف وعده روحانی محسوب شود.
پیرمردهای شورای رهبری ستاد روحانی اگر در امور اقتصادی و فرهنگی ناتوان و ناکارآمد هستند در عوض در امور سیاسی از تبحر خاصی برخوردارند و دقیقا می دانند که چگونه شرایط را در اختیار خود داشته باشند.
انتخاب سید جواد موسوی و برکناری مهرداد ابراهیمی هرچند هنوز به درستی مشخص نیست که چه اهدافی را در پی دارد منتها نتیجه سیاست ورزی منطقی استانداری مازندران در راستای اهداف همان افراد سالخورده ای است که سیاست های کلان دولت روحانی را کنترل می کنند.
هرچند شنیده ها حکایت از آن دارد که به زودی تغییرات مهمی در استانداری مازندران اتفاق خواهد افتاد و مهرداد ابراهیمی هم به فرمانداری یکی از شهرهای اصلی استان منصوب خواهد شد که در راستای تغییر یک معاونت حساس استانداری خواهد بود ، اما همه اینها حدس گمانی بیش نیست و آنچه مسلم است ، این سر اصلاح طلبان است که تا این لحظه بی کلاه مانده است.
با این شرایط آیا اصلاح طلبان شهامت عبور از روحانی را خواهند داشت یا به نقش حداقلی خود در این دولت رضایت می دهند؟